هیچ تنها و غریبی طاقت غربت چشماتو نداره هر چی دریا رو زمینه قد چشمات نمی تونه ابر بارونی بیاره وقتی دلگیری و تنها غربت تمام دنیا از دریچه ی قشنگ چشم روشنت می باره وقتی دلگیری و تنها….. نمی تونم غریبه باشم توی آیینه چشمات تو بزار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات
توی این غروب دلگیر جدایی توی غربتی که همرنگ چشاته همیشه غبار اندوه روی گلبرگ لباته حرفی داری روی لبهات اگه آه سینه سوزه اگه حرفی از غریبی اگه گرمای تموزه تو بگو به این شکسته قصه های بی کسی تو اضطراب و نگرانیت حرفای دلواپسی تو نمی تونم….
برخی او را با تام جونز، خوانندهٔ سرشناس بریتانیایی، مقایسه کردهاند؛ با این تفاوت که ابی را بر خلاف تام جونز دارای تمایلات سیاسی میدانند. بسیاری از طرفدارانش او را «آقای صدا» در حوزهٔ موسیقی پاپ فارسی میدانند.
پدر ابی از اهالی اراک بوده و مادرش از اهالی کلاک.او دوران کودکی خود را در محلهٔ میدان فوزیهٔ تهران سپری کردهاست و دارای چهار خواهر و یک برادر است.او در سال ۱۳۵۳ با فیروزه مقدادی ازدواج کرده و از وی صاحب سه دختر به نامهای عسل، سایه و خاتون است که برای هر کدام از آنها ترانهای جداگانه خواندهاست.ابی دو سال قبل از وقوع انقلاب در ایران، برای اجرای کنسرت به آمریکا میرود و با شروع انقلاب، ناگزیر در آنجا ماندگار میشود.
ابی پس از جدایی از همسر اول خود با مهشید برومند ازدواج میکند. وی یک پسر به نام فرشید دارد که از همسر قبلی مهشید است گفته میشود آغاز آشنایی آنها با یکدیگر، در یکی از اجراهای ابی در گوتنبرگ بودهاست. مهشید برومند که مدیر برنامههای ابی نیز محسوب میشود در اکثر کنسرتهای وی حضور داشتهاست.
ابی به موسیقی یونانی علاقهمند است و از خوانندگان محبوبش میتوان به پیتر گابریل، فردی مرکوری، استینگ، بونو و جیم موریسون از گروه راک دورز اشاره کرد. او تمایلی به شنیدن صدای خود در محیط خانه نیز ندارد.
دوران نوجوانی
او در دوران نوجوانی با خواندن قرآن در صفهای مدرسه به استعداد خود در خواندن پی میبرد. خود وی در مصاحبهای در پاسخ به این پرسش که خوانندگی را چگونه آغاز کرد میگوید: «از زمان چهار پنج سالگی، رادیو به ایران آمده بود ولی ما آنقدر بودجه نداشتیم که یک رادیو بخریم. ضمن اینکه هنوز برق هم به همه جا نیامده بود. به موسیقی گوش میکردم و آن را دوست داشتم. تفریح من در خانه خواندن بود، ضمن اینکه بارها هم گفتهام که از کلاس سوم دبستان در مدرسه صبحها سر صف، قرآن با قرائت اجرا میکردم. خب این هم برای خودش یک نوع خوانندگی است. در سن ده یازده سالگی، رادیو و خوانندگانی بودند و مرتب فکر و ذکر من به غیر از مسئلهٔ درس خواندن، خوانندگی بود. در خانه برای همکلاسیهایم و همینطور برای بچهمحلها میخواندم»
ابتدا در یک گروه دوستانه به نام سان بویز و سپس در باشگاهها و کاخهای جوانان به صورت رسمی شروع به خواندن میکند. در گروه سان بویز، ابتدا به تقلید از آهنگهای ایتالیایی، بخصوص ترانههای آلبانو کاریسی خواننده و بازیگر بنام ایتالیایی میپردازد و سپس به اجرای ترانههایی از خوانندگان مطرح آن دوران مانند جیم موریسون، اریک بوردون، تام جونز و پپینو دی کاپری رو میآورد.
او اولین بار در کاخ جوانان جنوبی به روی صحنه میرود. تجربهٔ اولین اجرای رسمی ابی از زبان خودش شنیدنی است. آنطور که وی در مصاحبهای نقل کردهاست در اولین اجرا از فرط استرس، نیمی از بدنش کاملاً بیحس شده و اصطلاحاً به خواب میرود. او این واقعه را جزو خاطرات تلخ اما فراموشنشدنی خود ذکر کردهاست.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کارائوکه غربت (ابی)” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.