در آینه افتاده چین از تندباد حادثه گفتی که جان در برده ایم
اما چه جان در بردنی دیریست که در خود مرده ایم ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین اینجا بجز درد و دروغ هم خانه ای با ما نبود در غربت من مثل من هرگز کسی تنها نبود عشق و شعور و اعتقاد کالای بازار کساد سوداگران در شکل دوست بر نارفیقان شرم باد هجرت سرابی بود و بس خوابی که تعبیری نداشت هر کس که روزی یار بود اینجا مرا تنها گذاشت اینجا مرا تنها گذاشت ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین
من با تو گریه کرده ام در سوگ همراهان خویش آنان که عاشق مانده اند در خانه بر پیمان خویش ای مثل من در خود اسیر لیلای من با من بمیر تنها به یمن مرگ ما این قصه می ماند به جا هجرت سرابی بود و بس خوابی که تعبیری نداشت هر کس که روزی یار بود اینجا مرا تنها گذاشت اینجا مرا تنها گذاشت ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین ای مثل من در خود اسیر لیلای من با من بمیر تنها به یمن مرگ ما این قصه می ماند به جا ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین از شرم این صد چهره ها در آینه افتاده چین
دوران کودکی او در کرج و میانه گذشت. پدرش محمود اقبالی، از ملاکان شهرستان میانه بود. اولین بار در سن ۹ سالگی، در جشنی در مدرسهاش در شهرآرا به روی صحنه رفت. دوران دبیرستان را در دبیرستانهایی همچون فارابی، کرج، رازی و دبیرستان آزادگان تهرانپارس گذراند و در مراسم و همایشها، به اجرای برنامههای هنری میپرداخت.
وی در سال ۱۳۴۹ با حسن خیاطباشی آشنا شد و همین آشنایی موجب ورود رسمی داریوش به موسیقی حرفهای شد. در همین سال، او در سن ۱۹ سالگی با ترانهٔ به من نگو دوست دارم با آهنگسازی درویش مصطفی جاویدان، به شهرت رسید. نخستین ترانه مستقل او بنام نبسته پیمان با شعری از علی گزرسز (رها) و موسیقی خودش است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، داریوش که پیش از آن برای معالجه صورت خود به لندن سفر کرده بود، دیگر به ایران بازنگشت. وی مانند اغلب خوانندگان پاپ ایرانی، پس از انقلاب ۱۳۵۷ فعالیت خود را در خارج از کشور آغاز نمود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کارائوکه ای نازنین (داریوش)” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.